سید محمد حسین شرافت مولا
به اشعار و نثر ادبی عاشوری چقدر علاقه دارید؟ پیشنهاد شیرازیاب به شما دوستان اشعار و نثر ادبی سید محمد حسین شرافت مولا میباشد که در زیر چندتای آن را بیان میکنیم.
اگر دوست دارید شما یا کسب و کارتان، در گوگل و اینترنت دیده شود.
بیوگرافی سید محمد حسین شرافت مولا
تاریخ تولد: | 1366/05/15 |
جنسیت: | مرد |
شهر: | استان فارس _شیراز |
بیوگرافی: | وبلاگ ذیل , شامل اشعار و نثر ادبی عاشورایی بنده می باشد : |
نثر عاشورایی:
عاشورا
جمله کوتاه من :
اشک رقیه (ع) برای پیوستن به شهادت حسین (ع) وار تابید
جمله کوتاه من :
نام حسین (ع) , شرم قلب عارفان است
جمله کوتاه من :
اوج ِ نور کربلا , شب برداشتن ِ بیعت هاست
دریای سرخ
جمله کوتاه من :
عباس (ع) فخر حسین (ع) شد که فانی ِ فی الله گشت
در وصف نور خرابات شام حضرت رقیه (ع)
چه زیبا حسین (ع) را
تکرار می کنی
و در خرابه ی خروشان سرخ
به شیعه ,
درس عاشقی می دهی
و ایثار حرم سرخ تو
در دمشق خون ,
به مظلومان
عشق شهادت می دهد
و شاعران حیران را ,
عاشق کردی
و در قافله ی غصه ها
با لبان زخمی
نور حسین (ع) را
آیینه وار درخشیدی !
برای تو ای خداوند بزرگ
پروردگار اقدس از تو گفتن چه دشوار است
در حالی که اشتیاق تو قلب مرا می شکفد
و روز های آفتابی خواهد آمد !
در اوج آسمان ها خانه کردی
و الطاف نورانی خویش را بر ماسوا سایه افکنده ای .
در فراز نیکی ها منزل گزیدی
و عاشقان بی شماری در صف پیامبران و اولیا چشم انتظار یک جرعه از جام زرین تو خواهند بود .
کبوتر ها و آهوان برای اوج نورانی تو اشک خواهند ریخت
و ماهیان رود تا دریای نیلگون و بی کرانه ی تو در تکاپو خواهند بود .
جز تو پناهی نیست و جز برای تو نوری نیست !
چشم های هزاران مخلوق شب ها به عشق رحمت تو بسته می شود
و صبح برای نیایش به درگاه تو عاجزانه می گریند .
چشم تمام عالم تنها و تنها به نور توست نوری که پایان ندارد !
نوری که سرچشمه ی تمام خوبی هاست
و برای درک گنج هایش گنجایش فهم ما کم بوده و خواهد بود
اما تو ای ارحم الراحمین و تو ای ذو الجلال و الاکرام لذت بندگی را از ما مگیر .
عظمت ترا نتوان سنجید آنگاه که حکم کردی همان خواهد شد
و آنگاه که لطف کردی جهان سرشار از پرتو های تابنده خواهد شد .
رودهای خروشان به سوی دریای اعظم الهی در جریان است !
تکاپوی موج های اقیانوس از برای توست .
کیمیای زندگانی تنها نور اعظم الهی خواهد بود
و هرکه از نور یزدانی سر باز زد گرفتار ظلمت های بی پایان خواهد بود
هستی التماس دیدار ترا خواهد کشید
آنگاه که به موسای کلیم الله گفتی :
لن ترانی یا موسی !
او را در تکاپویی همیشگی افکندی و عشق او را سرشار تر کردی .
حکمت تو کلید تمام گنجینه هاست
تمام سؤال های بی جواب را تو با یک اشاره سرشار از جواب خواهی کرد .
با سلام و درود
مطلب خوبی است
موفق باشید بزرگوار